شاهنامه فردوسی؛ شاهکاری که مشعل هویت ایرانی را برافروخت
بازدیدها:۴
در طول قرنهای متمادی، شاهنامه همچون دژی در برابر ویرانی ایران و فراموشی تاریخ و هویت ملی عمل کرد.شاهنامه فردوسی یکی از باشکوهترین شاهکارهای ادبی جهان است که داستانها و افسانههای ایران باستان را روایت میکند. روایتی که از درهمآمیختگی اسطوره و تاریخ پدید آمد و از کیومرث، نخستین پادشاه پیشدادی، آغاز میشود و با یزدگرد سوم، آخرین پادشاه ساسانی، پایان مییابد.
فردوسی در این گستره تاریخی از دستکم ۵۰ پادشاه، از جمله سه زن، نام میبرد. پادشاهانی که برخی از آنان مانند فریدون، سرشت پهلوانی دارند و برخی همچون ضحاک به ستم آلودهاند. خالق شاهنامه در این شاهکار بینظیر با گریز به تاریخ اساطیری و باستانی ایران، در مرز میان واقعیت و افسانه حرکت میکند و همزمان هویت ملی، ارزشهای فرهنگی و آرمانهای اخلاقی ایرانیان را پاس میدارد.
حکیم ابوالقاسم فردوسی نخستین کسی نبود که آفرینش رزمنامهای حماسی بر پایه تاریخ اساطیری ایران را آغاز کرد. پیش از او، مسعودی مروزی داستانهای ملی ایران را به نظم کشید که البته اکنون از آن شاهنامه چیزی بهجا نمانده است. دقیقی نیز پیش از فردوسی، سرایش داستانها و افسانهای ملی ایران را آغاز کرد اما کارش ناتمام ماند و در نهایت آنکس که مشعل هویت ملی ایران را در قالب اثری ادبی برافروخت و شاهنامهاش در تاریخ ماندگار شد، حکیم خردمند توس بود.
وضعیت سیاسی و اجتماعی ایران در دوران فردوسی
روزگاری که فردوسی در آن میزیست، از پرآشوبترین و حساسترین دورههای تاریخ ایران بود. با سقوط امپراتوری ساسانی و سلطه خلفای عرب، ساختار سیاسی، فرهنگی و دینی ایران دگرگون شد و زبان فارسی که زبان رسمی دربار و علم و ادب بود، نیز تحت تاثیر پیامدهای این روند قرار گرفت. آداب و آیینهای ایرانی هم به حاشیه رانده شد و هویت ملی ایرانیان، زیر فشار نظام خلافت امویان و بعد عباسیان، قرار گرفت.
در سده چهارم هجری، همزمان با سالهای حیات فردوسی، ایران از یکسو تحت سلطه خلافت عباسی قرار داشت و از سوی دیگر حکومتهای محلی در حال قدرتگیری بود. سامانیان، یکی از همین حکومتها که در خراسان ظهور کردند، در احیای زبان و فرهنگ فارسی نقش مهمی داشتند. آنان کوشیدند سنتهای ایرانی را زنده نگه دارند و آثار ادبی فارسی را که تا آن زمان بیشتر شفاهی بود، به صورت مکتوب درآورند.
حمایت آنان از دانشوران و شاعران زمینهساز ظهور آثار مهمی چون شاهنامه شد، اما سرایش اثر فردوسی با دوران افول سامانیان و قدرتگیری غزنویان به همزمان شد؛ حکومتی که داعیه حمایت از فرهنگ اسلامی و ایرانی داشت، اما سیاستهایش همواره با بیثباتی و رقابتهای درباری همراه بود.
در چنین فضایی، فردوسی با نگرانی از فراموشی گذشته باشکوه ایران و از میان رفتن ارزشهای اخلاقی، فرهنگی و تاریخی این سرزمین، تصمیم گرفت شاهنامه را بسراید. شاهنامه در حقیقت پاسخی بود به فراموشی تاریخ، تلاشی برای احیای غرور ملی و فریادی در برابر سلطه فرهنگی بیگانه. به همین دلیل است که میتوان گفت آفرینش شاهنامه واکنشی عمیق به بحران هویتی دوران فردوسی بود. بحرانی که در سدههای بعد با سلطه برخی حاکمان عمیقتر نیز شد.
منابع شاهنامه
شاهنامه اثری برآمده از حافظه تاریخی و فرهنگی ایران است که فردوسی با دقت، وسواس و وفاداری به منابع کهن آن را سروده است. این اثر سترگ نه محصول خیالپردازی صرف، بلکه نتیجه سالها پژوهش، گردآوری منابع مکتوب و شنیدن روایتهای شفاهی است. فردوسی خود نیز در شاهنامه به اهمیت و نقش منابع پیشین اشاره میکند و نشان میدهد که اثرش بر بنیانی استوار شکل گرفته است.
مهمترین منبع شاهنامه خداینامه بود؛ اثری به زبان پهلوی که در دوران ساسانیان گردآوری شد و روایتی رسمی از تاریخ پادشاهان ایران به شمار میرفت. خداینامه پس از اسلام به عربی ترجمه شد و نسخههایی از آن در اختیار نویسندگانی چون ابن مقفع قرار گرفت. بعدها، در دوران سامانیان، ترجمههایی از این کتاب به زبان فارسی نیز پدید آمد که زمینهساز نگارش متون منثوری چون «شاهنامه ابومنصوری» شد. فردوسی این شاهنامه منثور را به نظم کشید و نام آن را «نامه باستان» گذاشت.
در کنار خداینامه، منابع دیگری نیز الهامبخش فردوسی بودند؛ از جمله روایتهای شفاهی که سینهبهسینه به مردم خراسان و طبرستان و نواحی دیگر ایران منتقل شده بودند. افسانهها و داستانهایی که در دل آنها، نامها، نبردها، آیینها و باورهای ایرانیان بازتاب یافته بود. فردوسی با دقتی مثالزدنی، این روایتها را غربال کرد و آنچه را با حقیقت تاریخی و روح ملی سازگار میدانست، برگزید و در قالب شعر حماسی، از نو به آنها جان بخشید.
ساختار شاهنامه؛ اسطورهای، پهلوانی و تاریخی
شاهنامه اثری است که با نگاهی همهجانبه به اسطورهها، افسانهها و تاریخ ایران، تصویری یکپارچه از گذشته باشکوه این سرزمین ارائه میدهد. موضوع اصلی این منظومه سرگذشت ایران از آفرینش انسان تا فروپاشی آخرین پادشاهی ساسانی و ورود سپاه مسلمانان به ایران در قرن هفتم میلادی است. این روایت گسترده در قالب چهار دودمان پادشاهی پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان سازمان یافته که هرکدام یکی از دورههای فرهنگی و سیاسی تاریخ اساطیری ایران را روایت کرده است.
ساختار محتوایی شاهنامه، همانگونه که پژوهشگرانی چون ذبیحالله صفا مطرح کردهاند، به سه بخش اصلی تقسیم میشود: «اسطورهای، پهلوانی و تاریخی».
بخش نخست از فرمانروایی کیومرث آغاز میشود و تا پایان پادشاهی فریدون ادامه مییابد. در این بخش، عناصر اسطورهای همچون آفرینش، نبرد خیر و شر و پیدایش تمدن نمود پررنگی دارد. بخش دوم، از قیام کاوه آهنگر و سرنگونی ضحاک آغاز میشود و تا مرگ رستم و آغاز فرمانروایی بهمن، فرزند اسفندیار، امتداد مییابد. این بخش، جلوهگاه دلاوریها و نبردهای حماسی پهلوانانی چون زال، رستم، سهراب و اسفندیار است.
بخش سوم، چنانکه در روایت صفا آمده، دوره تاریخی را در بر میگیرد؛ از سلطنت بهمن تا حمله اسکندر به ایران و تشکیل دودمان اشکانی و ساسانی، و سرانجام فروپاشی ایران در برابر حمله سپاه مسلمانان.
با این حال، جلال خالقی مطلق در تحلیل خود، این تقسیمبندی را بسنده نمیداند و معتقد است که چنین مرزبندی، همواره دقیق و قطعی نیست؛ زیرا در هر بخش، نشانههایی از دیگر درونمایهها نیز مشاهده میشود. بهعنوان نمونه، در بخشهای اسطورهای میتوان ردپای عناصر تاریخی را دید و در بخشهای تاریخی نیز داستانهایی با رنگ و بوی اساطیری یا پهلوانی یافت میشود. افزون بر این، در سراسر شاهنامه، تنوع قالبهای ادبی مشهود است؛ از اندرز و داستانهای عاشقانه تا روایتهای تاریخی، آیین شاهی، افسانههای عامیانه و شگفتیهایی چون جادو و موجودات خارقالعاده.
این تنوع محتوایی و ساختاری شاهنامه را به اثری چندلایه و پیچیده تبدیل کرده است که خواننده در هر لایهاش، با جهانی تازه و درخشان روبرو میشود.
بخش اسطورهای شاهنامه روایتگر نخستین دودمان فرمانروایان ایران، یعنی پیشدادیان است. این دوره با کیومرث آغاز میشود که نخستین انسان یا نخستین فرمانروا دانسته شده است. پس از او، نوهاش هوشنگ با شکست دیوها به فرمانروایی میرسد و آتش، آهن و جشن سده را بنیان میگذارد. تهمورث، پادشاه بعدی، نیز برای رام کردن دیوها و گسترش دانش و فرهنگ میکوشد.
جمشید، پادشاه نامآشنای شاهنامه، نیز پس از تهمورث، به پیشرفتهای فراوانی دست یافت و جشن نوروز را پدید آورد، اما در نهایت با غرور و خودبینی، فره ایزدی را از دست داد و ضحاک جای او را گرفت. ضحاک، پادشاهی ستمگر بود که با نیرنگ اهریمن، دو مار بر شانهاش رویید که خوراکشان مغز انسان بود. او هزار سال حکومت کرد تا فریدون با یاری کاوه آهنگر بر او پیروز شد و او را در کوه دماوند زندانی کرد.
فریدون سرزمین را میان سه پسرش، ایرج، سلم و تور تقسیم کرد. ایرج به دست دو برادر کشته شد و منوچهر، نوه فریدون، به خونخواهی ایرج به پا خاست و سلم و تور را کشت. با منوچهر، این بخش اسطورهای به پایان میرسد و زمینه برای ورود به دوران پهلوانی شاهنامه فراهم میشود.
بخش پهلوانی شاهنامه
بخش پهلوانی شاهنامه با داستان زال آغاز میشود؛ فرزند سام نریمان که بهسبب موهای سپیدش در کودکی، از سوی پدر طرد و در کوه البرز رها میشود تا سیمرغ او را پرورش دهد. داستان آنجا تکاندهنده میشود که سام در پی خوابی الهامبخش، زال را به آغوش خانواده بازمیگرداند. پس از آن زال حکمران سیستان میشود و با رودابه گیسوکمند ازدواج میکند. حاصل این پیوند، رستم، پهلوان نامدار، است که تولدش با کمک سیمرغ و به روش جراحی (شبیه سزارین) انجام شد.
رستم در کنار برادرانش، زواره و شغاد، و فرزندانش از جمله سهراب، فرامرز و بانو گشسب، از اصلیترین قهرمانان شاهنامهاند. تراژدی مرگ سهراب بهدست پدرش، رستم، از دردناکترین بخشهای شاهنامه به شمار میرود. نمونههای دیگر این فرزندکشی در اساطیر ملل دیگر از جمله روم و یونان نیز وجود دارد.
در این بخش، پس از مرگ منوچهر، سلسلهای از شاهان کیانی از جمله نوذر، زو، گرشاسپ، کیقباد و کیکاووس بر تخت نشستند. در این دوران، جنگ میان ایران و توران شدت گرفت. افراسیاب تورانی بارها به ایران تاخت. کیکاووس در نبردی با دیوان مازندران شکست خورد و کور شد، اما رستم با کشتن دیو سپید، او و لشکریانش را نجات داد.
فرزند کیکاووس، سیاوش، نماد پاکی و بیگناهی است که بهدلیل توطئه سودابه (نامادریاش) مجبور به ترک ایران میشود و در توران پناه میگیرد، اما در نهایت با دسیسه برادر افراسیاب به ناحق کشته میشود. پس از مرگ سیاوش، فرزندش کیخسرو، با تلاش پهلوان گیو، به ایران بازگردانده میشود تا به جای کیکاووس بر تخت بنشیند. او همان پادشاهی است که سرانجام افراسیاب را شکست داد و کشت.
پس از کنارهگیری کیخسرو، لهراسپ پادشاه شد و آتشکده آذر برزینمهر را بنا کرد. سپس پادشاهی را به پسرش، گشتاسپ، سپرد. در این دوره، زرتشت ظهور کرد و گشتاسپ آیین او را پذیرفت. دشمن او، ارجاسپ تورانی، با ایران جنگید اما به دست اسفندیار (فرزند گشتاسپ) کشته شد. اسفندیار که سودای پادشاهی داشت، به جنگ رستم فرستاده شد و در نبردی سهمگین کشته شد. با این حال، رستم پسر او، بهمن، را بزرگ کرد و به دربار بازگرداند.
در پایان این دوره، بخش پهلوانی بهتدریج به بخش تاریخی نزدیک میشود؛ جایی که برخی پژوهشگران پادشاهان کیانی را با پادشاهان تاریخی ماد و هخامنشی همریشه میدانند و چهرههایی چون کیخسرو یا کیبهمن را با کوروش یا داریوش یکی میانگارند.
بخش تاریخی شاهنامه
در بخش تاریخی شاهنامه، رستم پس از کشته شدن اسفندیار، بهمن را به دربار گشتاسپ فرستاد و او به پادشاهی رسید. بهمن که بعدها اردشیر نامیده شد، نخستین اقدامش انتقام از خاندان رستم بود. او زال را به بند کشید و فرامرز را به دار آویخت. اما پسر گشتاسپ، پشوتن، به بهمن توصیه کرد که زال را ببخشد و خاندان رستم را عفو کند که بهمن این کار را انجام داد.
زمانی که بهمن در بستر بیماری بود، همسرش همای، بهعنوان جانشین او انتخاب شد. این تغییر در روایتهای شاهنامه با تاریخ هخامنشیان در هم میآمیزد و بهمن اولین پادشاهی است که بهطور رسمی در تاریخ ایران شناخته میشود.
پس از همای، داراب (پسر بهمن و همای) به مدت ۱۲ سال پادشاه شد. داراب دو پسر به نامهای دارا و اسکندر داشت. اسکندر که مادرش از خاندان فیلقوس بود، پس از پدر به پادشاهی روم رسید.
دارا، آخرین پادشاه از خاندان کیانی، پس از حمله اسکندر مقدونی به ایران، به کرمان گریخت و از او درخواست آشتی کرد، اما اسکندر درخواست را نپذیرفت. در نهایت، دارا کشته شد و اسکندر به پادشاهی ایران رسید.
در روایت شاهنامه، اسکندر یک شخصیت خاکستری است اما در ادبیات پهلوی و اساطیر ایرانی، او بهعنوان دشمن ایران و نابودکننده توصیف میشود.
شاهنامه با مرگ دارا و شکست ایران در برابر سپاه اسکندر و پس از آن شکست یزدگرد سوم ساسانی در برابر سپاه اعراب به پایان میرسد.
تاثیر شاهنامه فردوسی بر تاریخ و ادبیات ایران
شاهنامه اثر ابوالقاسم فردوسی یکی از بزرگترین آثار حماسی منظوم جهان محسوب میشود. این اثر حماسی در حدود ۵۰ تا ۶۱ هزار بیت است. انجوی شیرازی به نقل از برخی روایتهای مردمی، تعداد بیتهای شاهنامه را ۴۰ هزار عنوان کرده است. در عین حال، حمدالله مستوفی روایت کرده که در نسخههایی که در سده هشتم دیده، بیش از ۵۰ هزار بیت نیافته است.
از شاهنامه فردوسی نسخههای خطی متعددی در موزههای مهم جهان وجود دارد که کهنترین آنها نسخه دستنویس موجود در فلورانس مربوط به سال ۶۱۴ قمری است. پس از نسخه فلورانس، نسخه لندن که مربوط به سال ۶۷۵ قمری است و نسخه استانبول که مربوط به سال ۷۳۱ هجری است، قرار میگیرند.
فردوسی در زمانی که زبان فارسی دچار آشفتگی و تغییرات زیادی شده بود، به سرودن شاهنامه اقدام کرد. در این دوران، زبان فارسی تغییرات چشمگیری از سر میگذراند و از جمله بسیار تحت تاثیر زبان عربی بود. محمدعلی جمالزاده در کتاب «واژگان عربی شاهنامه فردوسی»، اشاره کرده که فردوسی با سرودن شاهنامه از «آشفتگی و افزونی زبان عربی» جلوگیری کرده است.
فردوسی در این اثر، بیشتر از زبان فارسی سره بهره برده و شمار واژگان عربی در شاهنامه تنها حدود ۷۲۶ واژه است. او با استفاده از واژگان مناسب کمک کرد درک و فهم داستانهای شاهنامه برای همگان ممکن باشد.
بنابراین، شاهنامه نهتنها اثری حماسی است، بلکه بر تاریخ و ادبیات ایران و جهان هم تاثیری عمیق و گسترد گذاشته است. به گونهای که شاعران و نویسندگانی مانند گوته و ویکتور هوگو از شاهنامه فردوسی به نیکی یاد کردهاند و آن را منبعی غنی از خرد و حکمت انسانی دانستهاند. در حقیقت، شاهنامه نهتنها یک سند تاریخی و ادبی از ایران باستان است، بلکه بهعنوان میراثی جهانی در ادبیات شناخته میشود.
علاوه بر آن، شاهنامه در طول قرنهای متمادی، همچون دژی در برابر ویرانی ایران و فراموشی تاریخ و هویت ملی عمل کرد و در واقع روایت داستانهای اساطیری و تاریخی ایران، آیینهای از آرمانهای اخلاقی، رشادتها و پیکار جاودانه نیکی در برابر پلیدی است. برای همین است که استادان زبان و ادبیات فارسی شاهنامه را ستون استوار ادبیات حماسی ایران میدانند و هر جا سخن از حماسهسرایی پارسی به میان آید، نام حکیم خردمند توس در ذهنها تداعی میشود.
شاهنامه فردوسی الهامبخش در همه دوران
شاهنامه تجلیگاه اندیشهای است که نبرد بین خیر و شر را روایت میکند و در پایان نیز پیروزی نیکی بر بدی را به تصویر میکشد. اثری که هویت ملی را پاس میدارد و از تاریخ و فرهنگ ایران در برابر هجوم بیگانه محافظت میکند. این ویژگیها و دهها ویژگی دیگر در شاهنامه فردوسی زمینهساز الهامبخش بودن آن تا دوران کنونی شده است.
در بیش از چهاردهه گذشته، ایرانیان ملیگرا بارها جمهوری اسلامی و حاکمانش را با اهریمنان شاهنامه مقایسه کردند و داستان ضحاک را که از ریختن خون جوانان سیراب نمیشد، تداعیکننده سرکوب خونین معترضان در جمهوری اسلامی میدانند.
بازدیدها: ۱۲ علیرغم مزایای واضح کرمهای ضد آفتاب، نگرانیها مربوط به ایمنی این محصولات سلامتی و حتی ضرورت استفاده از آنها برای سالها محل بحث بوده است. تردیدها در این باره زمانی افزایش پیدا کرد…
بازدیدها: ۸۱ آیا شما بیش از حد تحریکپذیر هستید و یا عواطف شدید و خستگی زیاد را تجربه می کنید؟ در ادامه سه نشانهای را که میتواند به ما بگوید که چه کسانی اچ اسپی…
بازدیدها: ۱۸ دانشمندان جمجمه فسیل شده یک دلفین منقرضشده و غولپیکر را کشف کردهاند که تصور میشود ۱۶ میلیون سال پیش از اقیانوس فرار کرده و به رودخانههای آمازون پرو پناه برده است. طول این…