اگر بهترین دوست تان به شما بگوید که سرطان دارد، چه میکنید؟ پاسخ به این سوال ساده نیست. هر ساله صدها هزار تن در جهان به بیماری سرطان مبتلا میشوند. هرچند شکل کلی سرطانها در هر فرد به لحاظ پزشکی دارای تشابهاتی است، اما جزئیات و روایتهای شخصی بیماران میتواند بسیار متفاوت از یکدیگر باشد.
در حالی که فرد در حال دست و پنجه نرم کردن با بیماری و تبعات آن است، او همزمان باید ارتباطات اجتماعی خودش را نیز مدیریت کند. امری که میتواند بسیار دشوار باشد.
در این میان دوستان و آشنایان فرد مبتلا میتوانند با رعایت نکاتی به ظاهر ساده ولی تاثیرگذار، آسایش خاطر بیشتری را برای او در حین برنامه درمانیاش ایجاد کنند.
در زیر پنج نکته از چنین رفتارهایی آمده است:
۱- تماس بگیرید، اما منتظر پاسخ نباشید
یک اساماس، ایمیل یا پیام صوتی به نحوی که نیازی به پاسخ نداشته باشد بهترین شیوه برقراری ارتباط است. چیزی مانند: «نیازی به ارسال پاسخ نیست: فقط میخواهم بدانی که وقتی به من نیاز داری اینجا هستم» یا «دوستت دارم. فقط میخواستم همین را بگویم».
اگر آن شخص هیچوقت جواب نداد یا بعد از گذشت چندین روز، هفته یا ماه جوابی از او نرسید ناراحت نشوید.
زمانی که سرطان در ابتدا تشخیص داده میشود و فرد تحت درمان قرار میگیرد، نیاز دارد که بداند آدمها به او اهمیت میدهند. اما پاسخ دادن به هر پیام، نامه یا ایمیلی در حین پیگیری پیچیدگیهای درمان و در حالی که خود فرد تحت فشار است، میتواند طاقتفرسا باشد و به او فشار مضاعف بیاورد.
باید بدانید که آدم نیازمند در اینجا، فرد بیمار است و نه شما. برای او عشق بفرستید و باخبرش کنید که بدون هیچ فشاری برای برقراری تماس در کنارش هستید.
۲- دسترسی آسان به غذای آماده را برای او فراهم کنید
اگر به هدیه دادن فکر میکنید، به جای پتو و شمع یک اشتراک سرویس خدمات تحویل غذا انتخاب مناسبی برای دوستتان خواهد بود.
در حالی که تغذیه خوب بخش مهمی از درمان است، اما آشپزی در طول مدت درمان میتواند به چنان کاری طاقتفرسا تبدیل شود که فرد انرژی لازم برای انجام آن را نداشته باشد.
در همین حال و در جریان شیمی درمانی حس بویایی فرد میتواند تقویت شود؛ به این معنی که بوهای قوی، مانند بوی خرد کردن پیاز یا سیر، میتوانند حالت تهوع ایجاد کنند و واقعاً ناخوشایند باشند.
تحویل غذای آماده در این مواقع میتواند یک گزینه عالی و مفید باشد.
۳- کمتر همدردی نشان بدهید
کارشناسان میگویند هرچند نشان دادن احساس همدردی خوب است، اما زیادهروی در آن باعث اثر معکوس میشود. به همین خاطر توصیه میشود در نشان دادن احساستان دقت کنید، چرا که ممکن است تصور شود دارید به بیمار ترحم میکنید.
یکی از مبتلایان میگوید: «وقتی با شما طوری رفتار نمیشود که انگار دارید میمیرید، بسیار دلگرمکننده است. این واقعا مفرح است که بتوانیم به یکدیگر بخندیم و مسخرهبازی درآوریم یا در مورد مسائل عادی زندگی صحبت کنیم، بدون اینکه دائم در فکر سرطان باشیم.»
گاهی اوقات وظیفه نزدیکان پرت کردن حواس بیمار است؛ گاهی شده حتی تنها با ارسال یک کلیپ بامزه یا صحبت درباره یک موضوع ساده زندگی که به آنها امکان میدهد تا از روتین عادی زندگی لذت ببرند.
بیماران معمولا دوست ندارند همیشه با چهره گرفته و چشمهای گریهآلود یک گوشه بنشیند و منتظر ترحم ما باشد.
۴- داستان تجربههای وحشتناکی را که شنیدهاید تعریف نکنید
اگر کسی را میشناسید که نوع مشابهی از سرطان را تجربه کرده است، میتوانید نکات مثبتی را که به او کمک کرده تا بیماری را از سر بگذارند با دوستتان در میان بگذارید.
با این حال این قضیه خیلی حساس است و باید مراقب باشید آگاهی را منتقل کنید، نه تجربههای وحشتناک را. اینکه یک نفر حین شیمیدرمانی دچار سوختگی عمیق حاصل از تشعشع شده یا با حالت تهوعهای شدید دست و پنجه نرم کرده، کمکی به حال دوستتان نمیکند و بدتر او را دچار اضطراب میکند.
در بیشتر موارد بهتر است داستانهای این چنینی را، که یک مشکلی در آنها اتفاق افتاده، پیش خودتان نگه دارید.
۵- دوستتان را با آدمهایی با تجربه مشابه آشنا کنید
اگر کسی را میشناسید که سرطان را تجربه کرده و مایل است تجربه خود را با فردی که به تازگی تشخیص دریافت کرده به اشتراک بگذارد، میتوانید او را با دوستتان آشنا کنید. انتقال تجربه دست اول میتواند اضطراب در فرد را به میزان بالایی از بین ببرد.
همچنین صحبت با کسی که تجربه مشابهی داشته میتواند به فرد کمک کند تا به اوضاع مسلط شود و کنترل موقعیت را به دست بگیرد.
در آخر یک نکته را نیز نباید فراموش کرد: پرسوجوی زیاد را محدود کنید.
وقتی عزیزانتان در حال گذراندن دوره درمان سرطان هستند، از پرسیدن سؤالات زیاد درباره بیماری و نحوه معالجه خودداری کنید. به آنها زمان بدهید، اگر خودشان تمایل داشتند با شما سر صحبت را در این باره باز خواهند کرد.
در کل وظیفه ما در این شرایط این است که دوست بیمارمان را در همان حالتی که از نظر ذهنی یا جسمی هست، دوست داشته باشیم. در این وضعیت پاسخگویی به همه سؤالات برای او میتواند خسته کننده باشد.