چرا جمهوری اسلامی از ثبات خاورمیانه هراسان است؟

چرا جمهوری اسلامی از ثبات خاورمیانه هراسان است؟
۲۴
۴۰

در دو دهه گذشته جمهوری اسلامی به یکی از بزرگترین تهدیدهای ثبات و امنیت در سطح خاورمیانه و حتی جهان تبدیل شده است. در سالهای پس از ۱۱ سپتابر که حضور گسترده نیروهای غربی در منطقه را به دنبال داشت، جمهوری اسلامی به دامنه تهدیدات مخرب خود افزود. امروز به وضوح می‌توان دید که رژیم حاکم در تهران یک خاورمیانه امن، باثبات و شکوفا نمی خواهد. اما سؤال اینجاست که جمهوری اسلامی از این آتش افکنی ها و بی ثباتی در منطقه چه سودی می برد؟ و چرا جمهوری اسلامی از ثبات خاورمیانه هراسان است؟

در دهم دیماه ۱۳۵۶ ، جیمی کارتر رئیس جمهور وقت ایالات متحده در ضیافت شب کریسمس در کاخ نیاوران از ایران به عنوان «جزیره ثبات» در دریای بی ثباتی یاد کرد. جزیره ثبات کمی بیشتر از یک سال بعد از آن شب تاریخی سقوط کرد و به منشاء بی ثباتی های آینده در منطقه تبدیل شد. به جرات می‌توان گفت که انقلاب ۵۷ آخرین اتفاق بزرگ قرن بیستم بود که اثرات و عواقب آن تا به امروز احساس می شود.

جواب اینکه چرا جمهوری اسلامی با ثبات میانه خوبی ندارد را هم باید در همان سالهای نخستین انقلاب ۵۷، سخنرانی‌های رهبران و شعارهای انقلابی آن روزها جستجو کرد. جمهوری اسلامی از بدو تاسیس اش، ماهیت خود را بر پایه خصومت با آنچه روح الله خمینی «استکبار جهانی» نامید بنا کرد و در چاچوب «حمایت از مستضعفین جهان» با شورشیان و شبه نظامیان متعددی در منطقه هم پیمان شد. شعارهایی از قبیل «جنگ، جنگ، تا رفع کل فتنه» و مرگ بر ها و مرده باد ها نشان دهنده این بود که رژیم تازه بنیاد جمهوری اسلامی به دنبال روابط مسالمت آمیز با جهانیان نیست و با شمشیر از رو بسته وارد صحنه بین المللی شده است.

خمینی در تقلید از ادبیات چپ گرای پسااستعماری، جهان را به دو دسته مستکبر و مستضعف تقسیم کرد و باور داشت که مستضعفین عالم باید بر علیه استکبار جهانی قیام کرده و تا نابودی کامل «فتنه» از جنگ دست نکشد.

فرا از اینکه ثبات منطقه ای در قاموس جمهوری اسلامی جایی ندارد، جمهوری اسلامی از بی ثباتی در خاورمیانه تغذیه می کند. رژیم ایران برای اثبات پیوسته ی مشروعیت خود محتاج این است که «انقلابی» باقی بماند و برای این انقلابی بودن به دنیایی .پرتلاطم و ناامن احتیاج دارد تا «جنگ حق علیه باطل» خود را -هرچند نمایشی برای مصرف داخلی- ادامه دهد.

در سطح بین‌المللی هم جمهوری اسلامی از بی ثباتی خاورمیانه بهره میبرد. جمهوری اسلامی حضور نیروهای آمریکایی و ناتو در افغانستان و عراق در پی حملات یازده سپتامبر و همچنین ناآرامی های مرتبط با خیزش های ناموفق بهار عربی در چندین کشور منطقه را فرصتی برای افزایش نفوذ و دامن زدن به بی ثباتی دید. با استفاده از نیروی قدس سپاه و شبکه شبه نظامیان تحت و امرش، جمهوری اسلامی به حمله به پایگاه های نیروهای ائتلاف، انجام عملیات تخریبی و حتی دخالت در انتخابات پرداخت تا جلوی هرگونه برقراری امنیت و آرامش در این کشور ها را بگیرد.

بعلاوه، جمهوری اسلامی از حضور و دخالت نظامی در کشورهایی از قبیل سوریه، عراق و یمن به عنوان اهرمی برای قدرت‌نمایی در سطح منطقه‌ای و بین‌المللی استفاده می‌کند؛ تا شاید بتواند علاوه بر عرض اندام در برابر قدرت‌های دیگر منطقه مانند عربستان، از جامعه بین‌المللی در عوض برآورده کردن خواسته هایش باج بگیرد. امروز عرصه عملیات بی ثبات کننده جمهوری اسلامی از حمایت تسلیحاتی چند گروه تروریستی فراتر رفته است. پهپادهای انتحاری جمهوری اسلامی در اوکراین جولان می‌دهند و حوثی های دست پرورده اش تجارت آزاد دریایی را هدف قرار داده‌اند و از سویی دیگر هکرهای رژیم زیرساخت و تأسیسات غیر نظامی در اقصی نقاط دنیا را نشانه گرفته اند.

ماهیت ایدئولوژیکی و ساختاری جمهوری اسلامی اقتضا می‌کند که در دنیایی بدون آرامش و امنیت وجود داشته باشد. موسسان رژیم شالوده نظام را به گونه‌ای ریخته اند که مستلزم به این است که در «وضعیت انقلابی» قرار داشته باشد و آن خود محتاج به بی ثباتی و نا آرمی می باشد، حال آنکه مساله زنده نگاه داشتن یک انقلاب توسط سردم داران قدرت خود مشکل ساز و پر از تناقض است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *